۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه

" رسمی و غیر رسمی"

می پوسند ۳۵ کشته رسمی ،

در خطی از روزنامه ای بر خاک

۱۰۳۵غیر رسمی می خوانند در گوری واحد

و خنده ای پرتاب می کنند

به لبان دوخته ی یکدیگر

مهر88


۲ نظر:

حسین قطره سامانی گفت...

خیلی خوب بود...

محمد علی حسنلو گفت...

سلام کیانا .
خوبی ؟
قرار بود که یک مدت نباشم .ولی تصمیم گرفتم که برگردم و علت اصلی بازگشتم هم مشورت با بعضی دوستانم بود .تمام شعرهای اخیر رو خوندم .شعر کوتاهت رو خیلی دوست داشتم .
گفتی پاییز
و رفتی سروقت درخت هایت
یک چشم جنگل برگ شد
یک چشمش باران .

راستی منم به روز م.
سر می زنی به این دوست قدیمی .