۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه
بازی هفت سنگــ /سار
خرده سنگها را بردار از گلویم
میدانگاه کهنه را آماده کن
صدا می آید
بردار
بردار
بر
دار
بچین
بالا برو
پرتاب کن
سنگ اول
زنی ست که
تنش را به جنوب دستهایت کوک می زد
دستهای سنگی ات را به شمال میدان ببر
سنگ دوم
که گلویش از بغض ماه آهکی می شد
سنگ سوم...
مراقب سارهای روی شانه ات باش
سیاهی شان شب را شکسته است
بچرخ
میدان را خالی نکن
برای
بازی هفت سنگــ /سار
ماه را به چراغهای سیمانی آورده امشهریور88
اشتراک در:
پستها (Atom)