۱۳۸۸ آذر ۲۰, جمعه

قطعه ای موسیقی در قطعه ی ؟؟؟


دیگر فرود نمی آید
حتی دیگر شتری نیست

که در درگاه خانه ات به خواب رود

وجب به وجب

می خزد بر آسفالت داغدیده ی شهر

پایت را که زمین می گذاری

ترک هایت را به شماره
می افتد قرعه به نام رقص

با مرگ

با درد

با خون ...

گورهای امسال:

با سروهای چمان در تار و پود خاک

با تک مضرابهای غم در گوش

که ما باز

لبهایمان را بدوزیم به تسلای سرد خاک

که ما باز دوره کنیم پریشانی را

در چشم های ناباور یکدیگر
18 آذر88

۱ نظر:

راهوندخيال گفت...

سلام

خیس شعرم دوباره
منتظرم