skip to main
|
skip to sidebar
باران بی هنگام
خودم را می نویسم.شعر می شود؟
۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه
.
.
.
.برادر بی قراره، برادر نوجوونه، برادر شعله واره،
.برادر غرق خونه،
برادر کاکلش آتش فشونه ...
.
.
.
۱ نظر:
ناشناس گفت...
آفرين كيانا جونم.ليلا
۲۵ آذر, ۱۳۸۸
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
در برم گرفته ای
در برت گرفته ام
و تنهایی
گوشه ای تار می تند .
شعرهای کیانا برومند جاوید
داستان هایم
شعرهایم
وبلاگ هایی که می خوانم
پستو
◄
2010
(2)
◄
آوریل
(1)
◄
فوریهٔ
(1)
▼
2009
(46)
▼
دسامبر
(5)
بازگشت به بلاگفا www.baranblogfa.blogfa.com
قطعه ای موسیقی در قطعه ی ؟؟؟
دیوانه گفت با ما از مهر سخن بگوپس او سر برداشت و م...
چمدانی از سفر در آستانه ی اتاقدستهاسوغات آتشین جزی...
....برادر بی قراره، برادر نوجوونه، برادر شعله واره...
◄
نوامبر
(8)
◄
اکتبر
(9)
◄
سپتامبر
(3)
◄
اوت
(12)
◄
ژوئیهٔ
(9)
کیانا برومند جاوید
مشاهده نمایه کامل من
موسیقی وبلاگ
۱ نظر:
آفرين كيانا جونم.ليلا
ارسال یک نظر